سلام دل..

دیروقتی است غافل مانده ام از کویت..

منم شرمنده ی رویت‌‌..

رو برم ترش کنی نوشت باد..

زهر بر جامم کنی نوشم باد..

دل گشتم و گشتی این دوران را..

من پی درد دگران، تو پی دردی گران..

هرکس از آن دگران دل خود بگرفت و برفت..

من ماندم آن همه درد و این زهر فغان..‌.