سلام دل..
دیروقتی است غافل مانده ام از کویت..
منم شرمنده ی رویت..
رو برم ترش کنی نوشت باد..
زهر بر جامم کنی نوشم باد..
دل گشتم و گشتی این دوران را..
من پی درد دگران، تو پی دردی گران..
هرکس از آن دگران دل خود بگرفت و برفت..
من ماندم آن همه درد و این زهر فغان...
+ نوشته شده در جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ ساعت 22:9 توسط elina..
|