گل ژاله ای چید و..
همه باز از هم پاشید..
باز ...
دل نالیدن گرفت و..
دیده باریدن گرفت و..
واژه رقصیدن گرفت..
آه از رقص بی رمق ..
واژه خوابیدن گرفت و..
دیده تا باران ها بیدار است و..
دل...
دل تا ژاله چیدن های گل نالان است..
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۰ ساعت 23:7 توسط elina..
|